Monday, March 11, 2013



آقای اسفندیار کریمی لطفا کلاهتان را قاضی کنید!

  بنابه شواهد اسناد و مدارک تاریخی، در یکصد سال اخیر، تورکمنصحرا جنبشی به گستردگی و مردمی بودنش، همانند جنبش سالهای ٥٧ و ٥٨ بخود ندیده است. جنبشی که در آن تورکمنها از اولین روستای ساحل خزر تا آخرین روستای جرگلان- شمال خراسان در صفوف "ستاد مرکزی شوراها" و "کانون فرهنگی- سیاسی"برای دستیابی به آمال ملی شان رزمیدند و صادقانه برای بهروزی آینده ای بهتر یکدل و یک جان در کنار هم ایستادند. ولی دستهای خونین و دشنه های زهر آلود حاکمیت اسلامی ناجوانمردانه و با قساوتی فاشیستی آرزوها و آمال این مردم را در هم کوبید و بهترین فرزندانش را از آنها گرفت.
آقای اسفندیار کریمی! در این شکی نیست که ماشه این جنایت را جمهوری اسلامی کشید ولی چه سیاستی باعث شد که آنها به آسانی تفنگ بدست بگیرند و کمر به قتل عام مردمی که جز برای عدالت اجتماعی نمی رزمیدند را درهم بکوبد؟ آیا این سیاست های اشتباه آمیز شما که به اذعان تمامی کادرهای بالا سازمان، درست یکسال بعد در سری مقالات "جمعبندی حوادث تورکمنصحرا" مندرج در کار سال ١٣٥٩ به غلط بودن آن اذعان و اعتراف کردند، سبب کشته شدن آرزوها و آمال ملتی نگشت؟ آیا امروز تورکمن حق ندارد ازشما که به مدت بیش از یازده ماه در رأس مهمترین مراکز تصمیم گیری تورکمنصحرا قرار داشتید سئوال کند که چرا تابه امروز در قبال مسائل مجهول و بی پاسخی چون توطئۀ شب پیش از ربوده شدن چهار رهبر شوراها سکوت مطلق اختیار کردید؟ آیا شما برای بهروزی و آرمان خلق ستمدیده پیمان فدایی بودن را در قبال خلقتان نبستید؟ آیا نگفتید که سلاح مبارزاتی و تشکیلاتی تان را جز برای بهروزی خلق تان بر دوش نمی گیرید؟ چه شد امروز؟ این سکوت سی و چهار سال تان چه معنی و مفهومی دارد؟ مگر تورکمن ها جزو آن دسته از خلق منظور شما نیستند؟ و یا شاید جنابعالی در بزرگترین جنایت هولناک علیه ملت ما سهیم و همدست قاتلان هستید؟ و یا دلیل مادی و افشا شدن دزدی های کلان از منطقه سبب دوخته شدن لبانتان گشته است؟ تمامی این سئوالان اگر چنانچه بازهم بی پاسخ بماند، در آن صورت سکوت شما چیزی علامت رضا و مثبت بودن جوابتان به سئوالات مطروحه بالا نمی باشد. و اگر نیست، لطف بفرمائید کلاهتان را قاضی کنید و با خلق تان، همان خلقی که روزگاری برای رهایی اش حتی جانتان را بخطر انداخته اید رو راست باشید، حقیقت را بگوئید. اگر یادتان باشد سازمان در نشریه کار و اعلامیه های خویش چقدر به بنی صدر فشار می آورد که در مورد این جنایت هولناک به مردم حقیقت را بگوید... امروز شما که لب گشودید و شروع به گفتن مطالبی در رابطه به تورکمنصحرا نمودید، آیا بهتر نیست بجای کلی گویی از قبیل دادن یا پس ندادن ساختمان کانون و ستاد و یا دفاع از سیاست سازمان، سیاستی که آنقدر شور بود و رهبران آنموقع و کنونی سازمان به شور بودنش اعتراف نمودند، پافشاری می کنید.
آقای اسفندیار کریمی! بنابگفته خودتان شما در اردیبهشت سال ١٣٥٨ توسط سازمان چریکهای فدایی به تورکمنصحرا اعزام شدید؟ بفرمائید شما قبل از آمدنتان به منطقه تا چه حد با فرهنگ و روحیه مردم و سابقه مبارزاتی ملت تورکمن آشنا بودید؟ و اگر نداشتید- که نداشتید، چرا این مأموریت مهم را پذیرفتید و به جایی آمدید که کوچکترین آگاهی از آنجا نداشتید؟ آیا سعی کردید در مدت اقامتان در منطقه با خلقیات و آداب وسنن و روحیه صلحویانه تورکمنها آشنا شوید؟ چرا که بدون این مطالعه استراتژیک و آشنایی با محیط کاری تان نمی توانید در امر سیاستگذاری بعدی تان موفق باشید، کما اینکه نشدید. چرا سازمان شما را انتخاب کرد؟
مسئلۀ دیگر. مضمون کلی جوابیه شما به آقای ت.آتابای چیزی رادیکال بودن کادرها و عناصر محلی (تورکمن) و منطقی و راسیونال بودن شمای نوعی و دیگر کادرهای منطقه ای و مرکزی (تهران) نمی باشد. اگر اینطور باشد پس چرا در حالیکه در تهران مراسم سیاهکل لغو میشود، لجاجت بچگانه شما در گنبدقابوس بر اصرار برگزاری مراسم، سبب آن فاجعه هولناک میشود؟ آیا جوابی بر این ادعا دارید؟ مگر جنابعالی نبودید که با اصرار، خودتان را بیدی که در مقابل این بادها نمی لرزد، اعلام نکردید؟
مسئلۀ دیگر! رزمندگان چریکهای فدایی دوره دیده در اردوگاههای فلسطین و ظفار و عمان به محض بازگشت به ایران، به مراکز مهم حکومت شاه ضربه کاری زدند و در این نبرد نابرابر، اما مقدس بهترین کادرهایشان را از دست دادند، چرا در طول دو جنگ اول و دوم منطقه تورکمنصحرا حتی یک قطره خون از بینی کادرهای ارسالی در نیامد. در آغاز شروع جنگ فرودین ٥٨ چریک فدایی عباس هاشمی که بقول معروف اسلحه سازمانی را می بوسید و می خوابید، دست تسلیم بالا می برد و به آسانی توسط افراد کمیته امام دستگیر و به پادگان نوده منتقل میشود که بعدا به همت زنده یاد شیرلی توماج آزاد می گردد. حالا لطف کنید و بفرمایئد جنابعالی از ١٨ بهمن تا اسفند ماه سال ٥٨ در کجا تشریف داشتید، چرا نیروهای رزمنده تورکمن را برای مبارزه مسلحانه که به آن اعتقاد داشتید رهبری نکردید؟
مسئله دیگر. ستاد مرکزی شوراهای تورکمنصحرا علاوه بر بازپسگیری هزاران هکتار از اراضی غصبی ملت تورکمن توسط ژنرالهای ستاره بدوش شاه و فئودالها و تقسیم آن بین صاحبان اصلی اش، نزدیک به یکصد هزار رأس گوسفند شرکت های دامی وابسته به ارتش مثل "ران" و "اتکا" را تحت کنترل خویش در آورد. در طول حاکمیت یکساله شورایی تقریبا تمامی این گوسفند جهت فروش به تهران و دیگر شهرها فرستاده شد. می پرسم: اولا چرا دست به غارت اموال ملی تورکمن دست زدید؟ چرا مسئله فروش اموال ملی تورکمن- نظیر گوسفند را از چشم صاحبان اصلی آن یعنی خلق/ملت تورکمن پنهان نگهداشتید؟ ثانیا پول فروش آنها به جیب چه کسانی صادر شد؟ بنده صد در صد مطمئن هستم که شما از جزئیات این فروش غیرقانونی آگاهید چرا که خودتان فرمودید در تمامی جلسات مذاکره رهبران شوراها با نمایندگان دولت شرکت داشتید و یا از آن آگاه بودید به مرکزتان گزارش می کردید- و بخاطر کشیده نشدن پایتان به دادگاه بزرگ خلق سکوت اختیار می کنید؟ آقای کریمی منظورم تنها شمای نوعی نیستید، هرکسی باشد چه سازمان فدائیان چه کادرهای تورکمن و غیره... اگر حتی یکقران هم دزدیده باشد باید جوابگو باشد و البته دیر یا زود خلق دزدان اموال خویش را به محاکمه خواهد کشید. در نشست های وسیع (کنفرانس) سازمان اکثریت در چند سال اخیر وقتی به این مسئله اشاره میشود، فورا به آن سرپوش گذاشته میشود و وقتی پرسیده میشود که کمک های مالی جمع شده از کردستان برای رزمندگان تورکمنصحرا و یا برعکس به جیب کدام دزد سرازیر شده است سکوت مرگبار حاکم میشود. همان پولهایی که امروزه صرف خرید املاک و مستغلات در لندن و دیگر شهرهای اروپایی شده است. صد البته که یافتن آدرس این املاک از طریق پیگیری توسط موسسات ثبت اسناد و املاک کار دشواری نیست.
پس آقای اسفندیار کریمی که با کد سازمانی فریدون در منطقه صاحب حرف اول بودید، بی پرده به این سئوالات جواب دهید و شبهات را از خودتان دور کنید. نگذارید سازمان، که بنابه گفته خودتان الان با آنها ارتباط تشکیلاتی هم ندارید، شما را گوشت دم توپ نماید. اگر سازمان تان را، همان سازمانی را که زمانی در رکابش رزمیدید، را دوست می دارید، لطفا با مردم تورکمن صادق باشید و پرده های شک و تردید را بزدائید؟
و اما کلامی با کادرهای محلی (تورکمن) چریکها که اخیرا یادشان افتاده که چیزی هم باید نوشت، دارم.
  آیا شرم آور نیست بجای طرح مسائل عمده که باید از آقای کریمی (ببخشید بقول شما رفیق کریمی) پرسیده شود، می آیئد و مسئله پیش و پا افتاده ای چون تغییر محل ساختمان ستاد و کانون را مطرحه می کنید؟ آیا این است درک شما از بازگویی وقایع و رک و راست بودن با مردمتان؟ مطمئن باشید کسانی که امروزه سعی در پنهان کردن مسئولیتشان بویژه امور مالی، شرکت درسیاستهای غلط سازمان و مصر بر پیشبرد آن سیاست داشتند و الان مثل کبک سرشان را در برف پنهان کرده اند، در مقابل مردمشان بقول ما تورکمن ها "دیک دوروپ جواب برملی بولار" (ایستاده) جواب خواهند داد، این را مطمئن باشید.
با احترام:
آرنه گلی
مدیر مرکز مطالعات تورکمن
سوئد. یازدهم مارس ٢٠١٣
goliarne@yahoo.com

No comments:

Post a Comment